در سال 1720 میلادی ناوگان دریایی ونیروهای زمینی روسیه برای چندین ماه در حال آماده باش بودند ولی قضیه برای همه مثل معما بود.چون هیچ کس ، حتی بلندپایه ترین مقام های نظامی روسیه هم نمی دانستند دلیل اعلام وضعیت فوق العاده چیست. حتی وضعیت برون مرزی روسیه و رابطه اش با دیگر کشورها هم عادی بود و کسی حتی نمی توانست حدس بزندهدف حمله احتمالی کدام کشور است. تنها چیزی که نظامی ها می دانستند این بود که هر لحظه ممکن است دستور حمله صادر شود . از این موضوع سری تنها پطر کبیر ، همسرش و منسیکوف مارشال، فرمانده کل قوا با خبر بودند. و فکر می کردند که خیلی آدم های کاردرستی هستند. یک روز وقتی تزار داشت در راهروهای کاخ سلطنتی قدم می زد متوجه شد که یکی از سربازها دارد به آرامی به یک سرباز دیگر می گوید روسیه قرار است به ایران حمله کند. پطر یکم بسیار متعجب شد. انگار که آب سرد روی کله اش ریخته باشند. سرباز را صدا کرد و به گوشه ای کشید و پرسید: (( چه کسی به تو گفته ما می خواهیم به ایران حمله کنیم؟)) سرباز با ترس ولرز گفت: (( اعلی حضرتا! رحم کنید! این را از طوطی علیا حضرت فهمیدم.)) بعدا معلوم شد این حرف حقیقت دارد. طوطی پطر کبیر که همواره در اتاق او و همسرش حضور داشت به تازگی جمله ای یاد گرفته بود و مدام تکرار می کرد: (( با ایران خواهیم جنگید)) البته می گویند کلاغ خبر چین است ولی ...
:: موضوعات مرتبط:
زنگ تفریح ,
,
:: بازدید از این مطلب : 881
|
امتیاز مطلب : 733
|
تعداد امتیازدهندگان : 182
|
مجموع امتیاز : 182